بانــــوی بی قرار
دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!بانــــوی بی قرار
دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!روزانهها
همهپیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- شهریور 1392 1
- آبان 1391 1
- آذر 1390 1
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 2
- فروردین 1390 1
- اسفند 1389 2
- بهمن 1389 1
- دی 1389 2
- آذر 1389 3
- آبان 1389 6
- مهر 1389 11
- شهریور 1389 9
- مرداد 1389 8
- تیر 1389 1
آمار : 58217 بازدید
Powered by Blogsky
فقط یه جمله یا یه حرف....
سلام این دفعه نه میخوام شعرنه مطلب غمگین بنویسم نه درودل کنم 
امروزظهریکی ازدوستام بهم یه اس ام اس داد که به نظرم جالب بودشاید واسه شماها یه جورای قدیمی باشه ولی دوست داشتم جوابتون درمورد این سوال بدونم البته اگه فضولی نباشه ..
اگه یه تابلو توی اسمون بود و باید یه جمله یا یه حرف توی اون تابلو مینوشتید که همه اونور میخوندن چی بود(هرچی دوست داشتین توش بنویسین مهم نیست)؟؟؟؟؟!!!!
خ-------------------------
ح-----------------------------------
ت----------------------------------------------
خ--------------------------------------------------------------
آمی
چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ
حالی برای شاد بودن نیست
حلمی برای باقی ماندن و
حبیبی که کنارم باشد.
خاک را بر سرم بریزید تا زندگی مرا نکشته بمیرم
سلام
اول شدم ...
سوال سختیه شاید اگه قرار بود اون جمله رو فقط خودت می خوندی خیلی چیزا می شد نوشت اما اینکه همه بخوان جملتو بخونن خوب یه کم مشکله .
اما من یک خط شعر می نوشتم مثل مثل مثل :
کاش هیچوقت به دنیا نمی آمدم .
یا چیزی شبیه همین
اگه واسه تو قرار بود بنویسم می نوشتم :
دوست آن است که بگیرد دست دوست
در پریشانی و آزرده خاطر و احوالی نادرست آن هنگام که ناراحتی وحوصله ات سر رفته
فکر کنم همین بود !!!
این شد یه حرفی....
سوال سختیه ولی......من با فونت خیلی بزرگ مینوشتم :
به کجا میروید !؟....
مینوشتیم... لطفابا چراغ روشن حرکت کنید؟...
به تابلو نگاه می کردم، یه کلمه یی رو تو دلم تکرار می کردم، لبخند می زدم. بعد به راهم ادامه می دادم و می رفتم.
آمی
نانی مرد
نانی امروز صبح تو قفسش خشک شده بود
همش تقصیر من بود
من دیگه بهش اهمیت نمی دادم
بهش نمی رسیدم
آمی خیلی ناراحتم
نمی دونی چطوری مرده بود
خیلی گریه کردم
من با فونت الهام مینوشتم
*** دوستـــــــــــــم بدار شاید فردایی نباشد ***
می نوشتم:
اینو مینوشتم.
. خدا عاشقته .
اگه میشد فونتش رو انتخاب کرد با فونت تیتر و بزرگترین سایز ممکن
مینوشتم...
اشکاتو پاک کن...خدا بزرگه...
البته جملات زیادی برا گفتن هست ولی این جمله رو خیلی دوست دارم واسه همدردی با دل های گرفته...
مینوشتم:
به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
اگه میخواستم یه حرف بنویسم : (( م ))
واسه ی من یادآور قشنگترین واژه ی فارسیه یعنی
" مادر "
اگه قرار بود یه کلمه بنویسم : (( عشق ))
که بدون اون نمیتونم زندگی کنم
و اگه میبایست یه جمله باشه :
(( با من مهربان باش ))
که به نظرم نبض شرافت انسانیه و تنها راه نجات دنیای نابسامان امروزه
سلام بانو
من می نوشتم
خدایا هرچی به صلاحم همونو رقم بزن
و آخر خدایا عاشقتم
سوال جالبیه
من مینوشتم « آزادی»
اما نه توش هیچی نمینوشتم چون دوست داشتم همیشه یه جایی برای نوشتن توی آسمون باشه
سلام
من می نوشتم
**** خدا کجاست؟ ****
راستی لینک رو پاک کردم . امید وارم که بدی هاتم از خاطرم پاک بشه.
سلام گلم. ممنونم از لطفت. راستش به این موضوع تا حالا فکر نکردم. و نمی دونم چی باید بنویسم.
درود برتو ای باران که میشویی باز
این خاک تشنه را همراه یک آواز
مرسی
کاش میشد.......................
واسه این مطلب نظرتون برام مهمه.....عشق یا شهوت....!؟ بیا بخون منتظر نظرتم....
الملک یبقی مع الکفر
ولا یبقی مع الظلم
خیلی اصرار کردی گفتما
به یادم امی جون
من در این دشت تنهایی...
به کویر دلم...
خوش کردم
سلام
وبلاگتان گلباران باد
وبلاگ شاعر با شعری نو به روز شده است
و منتظر بازدید و ارائه نظرات شماست
با حضور خود وبلاگ ما را گلباران نمایید
مرسی...
می نوشتم عاشق بشید تا پاک بشید ای اهل زمین کجا دارید می رید؟؟؟این ره که می روید به ترکستانست
سلام به دوست عزیزم خوبی میدونم خیلی غیبت داشتم من آپم خودت بیا میفهمی بدو منتظرتم عزیزم [قلب][گریه]
سلام عژیژممممممممم
کاش قلب ادما مث اینه صاف بود و حتی وقتی گردوغبار میگرفت میتونستیم پاکش کنیم و همه چیو فراموش کنیم....کاش همه با هم مهلبون بودنو ادمای بد دیگه نبودن....من قلبم بلا همه ی ادمایی میتپه که دوسشون دالم
عزیزم گیلاس اپ
سلام!
اگه می خواستم بنویسم. می نوشتم:
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من ،زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر...
یه وقت یه زنگ نزنیا!!!!!
شارژت تموم میشه!
خیلی دخمل بدی هستی! ازت دلخورم!
سلام دوست خوبم
من این جمله خیلی تو ذهنم میاد فکر کنم همینو می تویسم "این نیز بگذرد"
آخییییییییی چرل مگه منو دوست داشستی
من مینویسم: بگو از من چه میخواهی؟
خوشحالم باهاتون آشنا شدم و زیر نظر زیباتون پاسخی نوشتم....................خوشحال میشم همیشه همراه خوبیهای هم باشیم........
سلام
خیلی خیلی خستم
فکر کنم قراره یه اتفاقاتی بیفته و طرف قراره یه ضد حال حسابی بخوره
دارم برااااااااااااااااش
چرا آپ نمی کنی ...؟
شاهین نجفی :
آدما امروز دو دسته ن یا نامردن یا که زن
مینوشتم:
در نگاه کسیکه معنی پرواز را نمیداند هرچه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد...
وبلاگ غمزده ای دارین سیاه و تاریکه...
مرسی سر زدی حتی با وجود قرمز بودنت
شاد باشی و سبــــــــــز(گل)
(بلاگ اسکای گل نداره؟!!!)
سلام مهربون
چشمان من
خورشید نیست
اما خیره بر خاک نشسته ام
میدانم
بذری که کاشته ام
بی گرمی نگاه منتظرم
سبز نخواهد شد.
امید که خشنود باشی..
سلام ممنون که بهم سر زدی، خیلی خوشحال شدم
اما در مورد سوالت متاسفانه نمیتونم بگم چی می نوشتم، البته حرف خاصی نیست؛ شاید به قول حافظ:
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ور نه در محفل رندان خبری نیست که نیست
موفق باشی و خوشحال ببینیمت
سلام
وبلاگ آقای هشت به روز شد با شاد ترین ترانه عمر ترانه سراییش
خدارو شکر که با منی وقتی که دنیا دشمنه
وقتی که بین آدما سکه و پول حرف می زنه
و شما هم دعوت
چشم به راهتانم
انسان باشید،
بکدیگر را دوست بدارید،
خوشبختی را لمس خواهید کرد...!
می نوشتم؛ فقط عاشق باش
ببخشید من وبلاگ ندارم،نمیدونم میتونم اینجا اظهار نظر کنم یا نه
،یه سوالم داشتم.........می خواستم بدونم شما چرا بی قرارید؟