بانــــوی بی قرار

دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!

بانــــوی بی قرار

دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!

روزگار عجیبی ست.....

نمیدونم چی بگم چطوری شروع کنم...ولی به جرات میتونم بگم سال ۸۸ سال ۸۹ بدترین سالای عمرم بوده که داشتم مخصوصا"۱۷/۱۰/۸۹ساعت ۱.۴۵دقیقه ظهرجمعه افتضاح بود دقیقا" با یه جمله  غیر منتظره ریختم به هم طوری که تا امروز والان که توی دفترم آروم و قرار ندارم خسته شدم خیلی خسته از همه چی پس به چی دلم خوش باشه ؟کجای این زندگی زیباست ؟واس چی هی میگن زندگی زیباست؟ چرا سهراب (آبرنگ) میگه بخند...زندگی قشنگ...مثبت ببین....مثبت بنویس ...چقدر رو صفحه موبایلم بنویسم این نیزبگذرد یه مدت از بس خندیدم گفتم آری آری زندگی زیباست که خودمم باورم شده بود یعنی داشت باورم میشد که همه  چی خیلی قشنگه ..... خستمه  خیلی  داغونم خیلی بهم ریختم حالا وحوصله هیچی و هیچ کسی رو ندارم .بازم مجبورم بگم زندگی زیباست...آ ری آری زندگی زیباست....ولی کجاش چیه این زندگی واسه سهراب سپهری جذاب بود که این شعروگفت...شایدم زندگی های اون موقع واقعا زیبا بود مثل الان نبود. 

  

  

 

 ازکسی نمی پرسند چه هنگام می تواند خدا نگهداربگوید..

ازعادات انسانیش نمی پرسند...ازخویشتنش نمی پرسند.

زمانی به ناگاه باید با آن رودرویی در آید.

تابارد. بپذیرد وداع را.دردمرگ را.

فروریختن را.تا دگربارو دگربار بتواند که برخیزد…..

حوای زمین

خدایا !
میوه ی کدام درخت باغت را گاز بزنم


که از زمین رانده شوم ؟!