بانــــوی بی قرار

دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!

بانــــوی بی قرار

دوستـــم داشته باش اندکی ولی طولانی!

یه اتفاق جالب!!!

سلام خوبی هستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم خوبم بد نیستم اگه خدا بخواد بهترم میشم 100% مطمئن هستم آپ امروزم با بقیه آپام خیلی فرق داره می تونم بگم حتی با کل آپای بچه های وبلاگ نویس که دوستام هستــــــــــــــن فرق میکنه......بزارید خلاصه بنویسم تا حوصله تون سرنره چند سال پیش حدود7.8سال پیش یه دوست داشتم که اسمش پگاه بود البته دوست شدن ما کاملا"اتفاقی بود.اولش با یه دعوا شروع شد ولی بعدش با هم دوست شدیم خلاصه گذشت که یه روز فهمیدیم   نا پدری پگاه فوت کرده و همچین یه ارث قلمبه بهش رسیده واونم نامردی نکرده واسه ادامه تحصیل رفته بود دبی خلاصه چند وقت پیش توی دفتر بودم که آزیتا آبجی محترمم اس داد که (آمی  یه چیزه عجیب دارم میترکم پـــــگاه خواننده شد تو PMC کلیپشو دیدم...)خلاصه دیدم  بللللللللللللللللله خود خود خود  پگاه (اینم عکسش آهنگ یه عاشق )

 

 

 

 

  

 

خدارو چی دیدین شاید چند وقت دیگه ام منم رفتم اونور آب خواننده شدم مطمئنم اگه دوستای دیگه ام این خبرو بشنون از تعجب شاخ در میارن چون اون پگاه و اون وضعیت و اون ........................بی خیال دوست داشتم یه جورایی آپم با همیشه فرق کن واس همین نوشتم دلیل بعدیمم این بود که میخواستم بگم واقعا آدم از آینده خودشم هرچیم با برنامه ریزی جلو بره خبر دار نمیشه یه لحظه میبینی از کجا میرسی به کجاهااااااااااااااااااااااااااااااا یا اینکه از کجاهاااااااااااااااااااااااااااااا میرسی به کجا......

پستان دلم خشکیده است .....

  پستان دلم خشکیده است 
  بیهوده چنگ می زند کودک امیدم بر آن 
  مادر...مادر...
 سالهاست از شیر تمام مادرانم گرفته اند
نوازشش که می کنم
انگشتانم را تشنه ی قطره ای به دهان می برد
پیشانی اش را بوسه ای میدهم
مادر...مادر...
قرن هاست از شیر تمام مادرانم گرفته اند...
پستان خشکیده ی دلم را به تمنای قطره ای...
تشنه ی بی نوای من ..
مادر...مادر...
می نشینم...گوش تیز می کنم..
شاید به شنیدن تولد نوزادی...

  شاید به شنیدن تولد نوزادی...
  شاید به شنیدن تولد نوزادی...
  شاید به شنیدن تولد نوزادی...
  شاید به شنیدن تولد نوزادی...